دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵ ۲۲:۴۶ ۱,۶۱۳ بازديد
درد عشقي كشيده ام كه مپرس زهر هجري چشيده ام كه مپرس (4 جمله)
مفهوم: آنچنان عاشق يار شده ام كه قابل وصف نيست و آنچنان به درد دوري يار مبتلا گشته ام كه توصيف آن آسان نيست.
آرايه ها: تناسب (درد، زهر، چشيده ام) . تشبيه (هجران و دوري يار به زهر تشبيه شده است.)
فعل ها: كشيده ام (ماضي) چشيده ام (ماضي) مپرس (امر)
گشته ام در جهان و آخر كار دلبري برگزيده ام كه نپرس (3 جمله)
مفهوم: همه جا را جستجو كرده ام و در آخر معشوقي را انتخاب كرده ام كه قابل گفتن نيست.
فعل ها: گشته ام (ماضي) برگزيده ام (ماضي)
بي تو در كلبه ي گدايي خويش رنج هايي كشيده ام كه مپرس (2 جمله)
مفهوم: بدون تو در خانه ي فقيرانه ي خود سختي هايي كشيده ام كه گفتن آن آسان نيست.
آرايه: تشبيه (كلبه ي گدايي)
مفعول: رنج ها تركيب اضافي: كلبه ي گدايي، گدايي خويش
هم چو حافظ، غريب در ره عشق به مقامي كشيده ام كه مپرس (2 جمله)
مفهوم: من هم مانند حافظ غريب و تنها در مسير عشق و عرفان به رتبه و درجه اي از عشق و عرفان رسيده ام كه قابل وصف است.
فعل ها: رسيده ام (ماضي) مپرس (امر)
تركيب اضافي: ره عشق
واژه ها:
حجره: اتاق، غرفه، خانه
مفصل ترين: كامل ترين
تلفظ: بيان كردن
معتبر: داراي ارزش و اعتبار
خطي: دست نويس
غفلت: فراموشي
گرد نياورده: جمع نكرده
تأخير: درنگ كردن، عقب انداختن
رحلت: كوچ كردن، كنايه از مردن
رحمة الله عليها: رحمت خداوند بر او باد
برمي خاستم: بلند مي شدم
ظالم: ستمگر # مظلوم
سرشار: پر، لبريز
ضعف: سستي، بي حالي
زهر: سم
غريب: ناآشنا، بيگانه # آشنا
مقام: مرتبه، جايگاه
هجر: دوري